چندي قبل مردي به كلانتري 103گاندي رفت و گفت دزد به خانهاش زده و حدود 100ميليون تومان از اموالش را سرقت كرده است. شاكي گفت: چند روز قبل همراه همسرم براي گردش به شمال كشور سفر كرديم اما وقتي برگشتيم فهميدم كه همه جواهرات همسرم و مقدار زيادي پول و دلار از خانهام سرقت شده است. ما جواهرات را در يكي از كمدها نگهداري ميكرديم و فقط خودمان از جاي آنها اطلاع داشتيم اما نميدانم چطور دزد فقط اموال باارزشي كه در كمد بود را سرقت كرده است.
- آغاز تحقيقات
بهدنبال اين شكايت گروهي از افسران تجسس كلانتري راهي محل سرقت شدند تا شايد اطلاعات بيشتري بهدست بياورند. قفل و در ورودي خانه سالم بود و اين موضوع نشان ميداد سارق با كليد وارد آنجا شده است. از سوي ديگر همه وسايل خانه سرجايشان بودند و شواهد حاكي از آن بود سارق از محل نگهداري جواهرات اطلاع داشته و يك راست سراغ آنها رفته است.
افسران تجسس كه شك نداشتند پاي يك آشنا در ميان است، بار ديگر به بررسي اظهارات شاكي پرداختند و از او خواستند نام افرادي را كه طي يك هفته منتهي به سرقت به خانهاش رفتوآمد كرده بودند اعلام كند اما او فقط يك نام به پليس اعلام كرد و او كسي نبود جز پروين، نظافتچي خانهشان. شاكي گفت: از چندماه قبل پروين بهعنوان نظافتچي هفتهاي يك مرتبه به خانهمان ميآمد و همه جا را تميز ميكرد. او زن خوبي بهنظر ميرسد و ما تا به حال مورد مشكوكي از او نديدهايم.
با وجود اظهارات صاحبخانه مأموران به تحقيق درباره نظافتچي پرداختند و فهميدند او از چند روز قبل ناپديد شده و به تماسهاي تلفني پاسخ نميدهد. همين موضوع ظن مأموران را به وي تقويت كرد. از سويي شاكي فقط يك شماره تلفن از او داشت كه هيچكس پاسخگوي آن نبود. با وجود اين تحقيقات در اينباره ادامه يافت تا اينكه مأموران به اطلاعاتي دستيافتند كه نشان ميداد تنها مظنون پرونده به يكي از شهرهاي شمالي گريخته است به اين ترتيب مأموران توانستند با استفاده از شگردهاي پليسي اين زن را دستگير كنند.
- جزئيات سرقت
متهم در بازجوييهاي مقدماتي دست داشتن در سرقت از خانه صاحبكارش را انكار ميكرد اما وقتي تحقيقات از او ادامه يافت گفت جواهرات و دلارها را بعد از سرقت به مالخري در تجريش فروخته است. او اين سرقت را اينطور توضيح داد: از مدتي قبل كه براي نظافت به خانه شاكي رفتوآمد ميكردم، مدام چشمم به جواهرات زن صاحب خانه بود. آنها وضع مالي خوبي داشتند و از همان موقع تصميم گرفتم در فرصتي مناسب از آنجا سرقت كنم. در اين مدت آنها به من كاملا اعتماد كرده بودند و يك روز فهميدم كه زن صاحبخانه جواهراتش را در يكي از كمدهاي اتاق خواب نگهداري ميكند.
با اين حال هر وقت كه من براي كار به آنجا ميرفتم صاحبخانه بالاي سرم بود و نميتوانستم سراغ طلاها بروم. با وجود اين يك روز وقتي به آنجا رفتم ديدم كه كليد در ورودي داخل قفل جا مانده، من هم دور از چشم صاحبخانه كليد را برداشتم و به بهانهاي از خانه بيرون رفتم و از كليد يدكي تهيه كردم. بعد چند روز منتظر ماندم تا فرصت مناسبي پيدا كنم.
چند روز قبل وقتي فهميدم صاحبخانه و همسرش ميخواهند به سفر بروند با خودم گفتم كه وقت عملي كردن نقشه فرا رسيده است. به اين ترتيب يك روز با استفاده از كليد وارد آنجا شدم و مقدار زيادي طلا، دلار، درهم و... را سرقت كردم و آنها را به ارزش 80ميليون تومان به مالخري در تجريش فروختم و در ادامه به زادگاهم فرار كردم. چون صاحبخانه هيچ ردي از من نداشت فكر نميكردم كه گرفتار شوم اما مأموران دستگيرم كردند. سرگرد محمد افشاري، رئيسكلانتري 103گاندي با اعلام اين خبر به همشهري گفت: هماكنون متهم در بازداشت بهسر ميبرد و تحقيقات در اينباره ادامه دارد.
نظر شما